معنی کتف سار در لغت نامه دهخدا

کتف ساره. سر دوش. سر شانه. (فرهنگ فارسی معین) :، آورد لاَّلی به جوال و به عبایه، از ساحل دریا چو حمالان به کتف سار.، منوچهری.، و رجوع به کتف ساره شود

معنی کتف سار در فرهنگ لغت هوشیار

کتف ساره سر دوش سر شانه سر دوش سر شانه

معنی کتف سار - جستجوی لغت در جدول جو

کتف سار(کَ تِ)

لغت نامه دهخدا

کتف سار

فرهنگ لغت هوشیار

کتف ساره

(کِ / کَ تِ رَ / رِ)

کتف سار. سر دوش. سر شانه در آدمی و دیگر حیوانات و دراسب آن موضع را گویند از پشت اسب که پیش زین بر آن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
زیشان برست گبر و بشد یک سو
بردوخته رکو به کتف شاره.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 286).
به کتف ساره برآورده زانو از ادبار
به چشم خانه فرورفته دیده از ناهار.
مختاری (از آنندراج).
و رجوع به کتف سار شود

لغت نامه دهخدا

کاس سار

ژاک، ملاح بی باک فرانسوی متولد در نانت، وی در جنگهائی که با انگلیسی ها و پرتقالیهاکرد شهرت یافت، منازعات او با کاردینال فلوری سبب محبوس شدن وی در قصر ’هام’ گردید، (1642 - 1740)

لغت نامه دهخدا

کشف وار

(کَ شَ)

مانند کشف. چون سلحفاه. مانند لاکپشت. به هیأت و شکل و حال و حرکات کشف:
ز بیم اژدهاپیکر سنان تو همه ساله
کشف وار اژدهای تن بسنگ اندر نهان دارد.
عبدالواسع جبلی.
الا ای خسروی کز بیم رمح اژدهاشکلت
کشف وار اژدهای چرخ در خارا شود پنهان.
عبدالواسع جبلی.
کشف وار در سینه پنهان شود
سر دشمن از زخم کوپال شاه.
کمال الدین اسماعیل

لغت نامه دهخدا

کنف زار

(کَ نَ)

محلی که کنف بسیار در آن روید (در گیلان و مازندران معمول است). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

هفت سار

(هََ)

دهی است از بخش صومای شهرستان ارومیه که 115تن سکنه دارد. آب آن از چشمۀ رودسر و محصول عمده اش غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا